بر اساسِ اتفاق نظری نوظهور که در میان فلاسفه و دانشمندان علوم شناختی به چشم میخورد، “قضاوتِ خِردمندانه” با در نظر گرفتن موضوعاتی مختلف تعریف میشود که عبارتند از: تواناییِ شناختِ محدودیتهای دانشِ یک فرد، آگاه شدن از زمینههای متفاوتِ زندگی و اینکه چگونه این زمینهها میتوانند در گذر زمان مورد درک و فهم قرار گیرند، تصدیقِ دیدگاههای دیگران و جستجوی آشتی میانِ دیدگاههای متفاوت.
هماکنون نتایج پژوهشی که پژوهشگران دانشگاه واترلو، در زمینة خِردمندی به انجام رساندهاند نشان میدهد که استدلال خِردمندانه منحصر به عملکردِ ذهن و تواناییهای شناختی نیست بلکه تغییرات در تپش قلب نیز میتواند بر روی خِردمندی اثر داشته باشد و برای آنکه استدلال خِردمندانه دربارة موضوعاتِ اجتماعیِ پیچیده امکانپذیر باشد، تغییر ضربان قلب و فرایند تفکر با یکدیگر همکاری میکنند.
ضربان قلبِ انسان حتی در طولِ حالتهایی مانند نشستن، که در آن فرد بیحرکت است، تمایل به نوسان دارد. تغییرپذیریِ ضربان قلب، به تغییر در فاصلة زمانیِ بین تپشهای قلب اشاره دارد و به کنترلِ عملکردهای این اندام توسط دستگاه عصبی مربوط میشود.
در این پژوهش، هنگامیکه پژوهشگران از شرکتکنندگانی که دارای ضربانهای قلب متفاوتتری بودند درخواست کردند تا از زوایة نگاه سوم شخص دربارة یک موضوع اجتماعی، دیدگاهی ویژه را ارایه دهند، آنها توانستند دربارة مشکلات اجتماعی به روشی خِردمندانهتر و کمتر سوگیرانه استدلال نمایند. اما وقتی از آنان درخواست شد تا دربارة موضوع از زاویة نگاه اول شخص استدلال کنند، ارتباطی بین ضربان قلب و قضاوت خِردمندانهتر پدیدار نشد.
به گفتة پژوهشگر ارشد این پژوهش: «پیش از این میدانستیم افرادی که تغییرپذیریِ ضربان قلب آنها بزرگتر است، عملکردی بهتر را در کارکرد اجرایی مغز مانند حافظة کاری [حافظة فعال] از خود نشان میدهند. با اینحال، این موضوع ضرورتاً به این معنا نیست که این افراد خِردمندترند- در حقیقت، برخی از آنان ممکن است از مهارتهای شناختی خود برای تصمیمگیریهای غیرخِردمندانه استفاده کنند. آنها برای جهتدادن به تواناییهای شناختیِ خود بهمنظورِ [ارایة] قضاوتِ خِردمندانهتر، ابتدا ضروری است تا بر دیدگاههای خودمحورانة خود غلبه نمایند.»
در حوزة پژوهشهای مربوط به خِردمندی، این پژوهش، با شناساییِ شرایطی که بر اساس آنها فیزیولوژیِ روانی بر روی قضاوتِ خِردمندانه اثر میگذارد پیشگام است و نخستین پژوهشی است که نشان میدهد فیزیولوژیِ قلب، به ویژه تغییرپذیریِ ضربان قلب در طولِ یک فعالیتِ جسمانیِ خفیف، با قضاوتِ خِرَدمندانهتر و کمتر سوگیرانه ارتباط دارد.
منبع: دانشگاه واترلو