در مطالعات روانشناسی، شهود و یا احساس غریزی، به صورت توانایی درک آنیِ چیزی، بدون نیاز به استدلال آگاهانه، تعریف میشود.
پژوهشگران دانشگاه میسوری در پژوهشی جدید نشان دادهاند کسانی که تمایل دارند به حدسیات و احساسات غریزی خود اعتماد کنند، نسبت به کسانی که گرایش به چشمپوشی از شهود خود دارند، با احتمال کمتری مرتکب رفتارهای غیراخلاقی میشوند. همچنین افرادی که تمایل دارند به احساسات غریزی خود اعتماد نمایند، پس از به یادآوری تجارب گذشتة خود و زمانی که غیر اخلاقی رفتار میکردند، با احتمال کمتری تقلب میکنند.
به گفتة پژوهشگر اول این پژوهش: «برخی افراد هنگام تصمیمگیری به احساسات غریزی خود اعتماد میکنند درحالیکه سایرین اعتماد کمتری به اینگونه احساسات نشان داده و حتّا اگر آنها را تجربه نمایند، اعتنای چندانی به آنها نمیکنند. ما علاقمند بودیم این موضوع را که چگونه اختلافات فردی در اعتماد به شهود فردی، بر روی رفتار اخلاقی اثر میگذارد و سایر پیامدهای وابسته را مورد پژوهش قرار دهیم.»
برای تعیین اینکه آیا تفاوتهای فردی در اعتماد به شهود، بر روی رفتار اخلاقی اثرگذار است، دو آزمایش در میان بیش از 100 شرکتکننده-که 3/4 آنها زن بودند- انجام پذیرفت. برای تعیین میزان تمایل افراد در اعتماد به شهود، شرکتکنندگان ابتدا به پرسشنامههایی پاسخ دادند.
در نخستین آزمایش، از شرکتکنندگان در گروه آزمایش خواسته شد تا تصور کنند که در محل کار به صورتی غیراخلاقی رفتار کردهاند. به این منظور هر یک از شرکتکنندگان داستانی را در اینباره خواندند که چگونه در کار خود اشتباه کرده اما همکار خود را مقصر دانستند. شرکتکنندگان گروه کنترل نیز داستان مشابهی را خواندند اما تصور کردند که مسؤولیت اشتباه خود را برعهده گرفتهاند.
پیشبینی پژوهشگر اول پژوهش آن بود که تصور یک رفتار غیراخلاقی ممکن است سبب به وجود آمدن هیجانات اخلاقی خودآگاه مانند خجالت و یا احساس گناه شود که با توجه به یافتههای پژوهش قبلی وی، میتواند موجب آن شود که افراد حس ناپاکی و آلودگی نمایند. بر این اساس، او پیشبینی نمود افرادی که تصور کردهاند رفتاری غیراخلاقی انجام دادهاند، دارای تمایلی بیشتر به پرداخت پول برای محصولات شویندة دست هستند. او این نظر را مورد آزمون قرار داد. یافتهها نشان داد شرکتکنندگانی که به شهود خود اعتماد بیشتری داشتند، پس از خواندن داستانی که در آن دچار یک تخطّی اخلاقی میشدند، علاقة بیشتری به پرداخت پول برای خرید شویندة دست نشان دادند.
در آزمایش دوم، ابتدا از شرکتکنندگان درخواست شد تا دربارة زمانی که غیراخلاقی رفتار کرده بودند بنویسند. سپس از آنها خواسته شد یک آزمون هوش غیرقابل حل را انتخاب کنند. پژوهشگر کنجکاو بود تا ببیند که آیا افرادی که دارای شهود بیشتری هستند پس از نوشتن دربارة رفتار غیراخلاقی خود، در یک آزمون هوش غیرقابلحل، کمتر تقلب میکنند؟ تست 10 سؤال را نمایش داد؛ هر شرکتکننده کاغذی را به همراه جوابها دریافت کرد که در پایین میز کار آنها قرار گرفت و به آنها گفته شد که پس از اِتمام آزمون به خودشان نمره بدهند. برای فراهم آوردن انگیزة فریب، به شرکتکنندگان گفته شد افرادی که 10 درصدِ بالاتر نمرات را دریافت میکنند، یک بلیط بختآزمایی دریافت خواهند کرد. نتایج نشان داد که تا 23 درصد افراد در آزمون تقلب کردند و کسانی که تمایل داشتند به احساسات غریزی خود اعتماد کنند، پس از بهیادآوردن زمانی که غیراخلاقی رفتار کرده بودند، با احتمال کمتری تقلب کردند. به اعتقاد پژوهشگران این موضوع به آن دلیل است که افراد تلاش میکنند تا رفتار بد گذشته خود را با انجام رفتار اخلاقی در زمانِ حال، جبران نمایند. همچنین تمایل به تلاش برای جبران رفتارهای گذشته به طور ویژه در میان افرادی که به شهود خود اعتماد میکنند، چشمگیر است.
به اعتقاد پژوهشگر اول، این پژوهش دارای پیامدهایی در جهان واقعی است. به عنوان مثال، برای افراد در محل کار، میتواند از آن جهت مفید باشد که هنگام تصمیمگیریهای اخلاقی، به شهود خود بیشتر اعتماد کنند. بنابراین، نتایج پیشنهاد میکند که افراد به جای نادیده گرفتن احساسات غریزی خود دربارة رفتارهای اخلاقی، به آنها اعتماد نمایند.