روانشناسان دانشگاه تحقیقاتی اِموری در آتلانتا و دانشگاه باکنِل در پژوهشی جدید دریافتند که کودکان در سنّ 10 ماهگی دارای توانایی حل مسأله به روش قیاسی هستند. نتایج این پژوهش نشان میدهد که کودکان قادر به ساخت استنتاجهای متعدّی دربارة برتری در رتبهبندی اجتماعی هستند. به گفتة پژوهشگر ارشد این پژوهش: «ما دریافتیم که کودکان در طول سال اول زندگی، میتوانند این نوع استدلال منطقی را که پیش از این تصور میشد که تا پیش از رسیدن به سنین 4 و یا 5 سالگی برایشان امکانپذیر نیست، به انجام برسانند.»
در خلال سالهای دهة 60 میلادی، روانشناس تحولی، ژان پیاژه نشان داد که کودکان در حدود 7 یا 8 سالگی، میتوانند مسایل را به روش استنتاج متعدّی حل کنند. به عنوان مثال، اگر میدانید که پُل از ماری بلندقدتر و ماری هم از جک بلندقدتر است پس میتوانید به طور غیرمستقیم اینطور نتیجهگیری نمایید که پُل باید از جک بلندقدتر باشد. شما نیازی به دیدن پُل و جک که کنار یکدیگر ایستادهاند ندارید تا این نتیجهگیری را انجام دهید. برای سالها، فلسفة حاکم بر روانشناسی شناختی این بود که کودکان کوچکتر از 7 سال، در اکثر موارد غیرمنطقی و ناتوان از انجام استنتاج متعدّی هستند. سپس روانشناسان در اواخر دهة 70 میلادی، دریافتند که کودکان در 4 سالگی با کاهش پیچیدگی مسایل، قادر به حل آن مسایل به روش استنتاج متعدّی هستند.
به منظور انجام پژوهش اخیر، پژوهشگران چند آزمایش غیرکلامی را با استفاده از نمایشهایی که شخصیتهای آنها، عروسکهای نمایشی بودند طراحی کردند تا بتوانند استنتاج متعدّی و یا توانایی نتیجهگیری در اینباره که کدام شخصیت نمایشی باید بر دیگری برتری داشته باشد را در کودکان 10 تا 13 ماهه مورد سنجش قرار دهند. در آزمایش نخست، به کودکان ویدیویی از 3 عروسک نمایشیِ هماندازه، شامل یک فیل، یک خرس و یک اسب آبی که از چپ به راست از نظر رتبه، در یک ردیف مرتب شده بودند، نشان داده شد. فیل یک اسباببازی در دست داشت اما خرس از راه رسید و به زور اسباببازی را از او گرفت. سپس، اسب آبی اسباببازی را از خرس گرفت. این نمایشها حاکی از آن بودند که خرس قویتر از فیل و اسب آبی قویتر از خرس است. در پایان، به کودکان نمایشی نشان داده شد که در آن، فیل اسباببازی را از اسب آبی میگیرد. بسیاری از کودکان به این نمایش نسبت به سایر نمایشهای آزمایش، به مدت طولانیتری خیره میشدند.
به گفتة پژوهشگر ارشد این پژوهش: «برتری فیل، رابطة استنتاج متعدّی مورد انتظارِ کودکان را مختل میکند زیرا خرس اسباببازی را از فیل و اسبآبی اسباببازی را از خرس گرفت. کودکان، به نمایشی که استنتاج متعدّی را مختل میکند به مدتی طولانیتر نگاه کرده و بیشتر به آن توجه مینمایند زیرا آنها تلاش میکنند تا این نکته را کشف کنند که چرا این نمایش با آن چیزی که پیشبینی کردهاند متفاوت است.»
در آزمایش دوم، شخصیتی جدید، یک زرافه که در مرحلة آشنایی، تعاملی با سایرین نداشته و پیش از این رفتار برتری از خود نشان نداده بود، معرفی شد.کودکان به نمایشهایی که زرافه در آنها بود -چه زرافه برتریای از خود نشان میداد یا نه- توجه زیادی نشان ندادند. همچنین پژوهشگران آزمایشاتی با گروه کنترل را به انجام رساندند. برای گروههای کنترل، رفتار اسب آبی همیشه برتر و رفتار فیل همیشه مطیعانه نشان داده شد. دادههای به دست آمده این موضوع را تأیید میکرد که اگر به کودکان، نمایشی که نشاندهندة رفتارهای برتر غیر قابل انتظارِ عروسکهای نمایشی بود نشان داده میشد، اکثریت آنها (23 نفر از مجموع 32 نفر) استنتاج متعدّی را در حالی انجام میدادند که به نمایش مورد نظر بیشتر از سایر نمایشها خیره میشدند.
به گفتة پژوهشگر ارشد این پژوهش: «همه میدانند که کودکان خردسال، مانند اسفنجی کوچک که میزان شگفتانگیزی دانش را به خود جذب میکند، به سرعت یاد میگیرند. پیش از این تصور میشد که کودکان شیرخوار قادر به حل مسأله به روش قیاسی نیستند. این پژوهش نشان داده است که شیرخواران دارای استدلال عددی هستند و میتوانند روابط مربوط به بزرگی در اندازه یا مقدار چیزی را درک کنند. این یافتهها به ما میگویند که انسان چگونه یاد میگیرد. اگر شما میتوانید به روش قیاسی استدلال کنید، میتوانید بدون تجربة مستقیم جهان، تعمیمهایی را بسازید. این توانایی میتواند یک ابزار حیاتی برای درک روابط اجتماعی پیرامونمان و شاید تعاملات غیراجتماعی پیچیده باشد. از آنجا که اکثریت کودکان توانایی انجام این نوع از حل مسالة منطقی را نشان میدهند، الگوی تفکر ما میتواند به طور مشخص، ابزاری مهم برای ارزیابی تحول شناختیِ هنجار باشد.»
منبع: دانشگاه تحقیقاتی اِموری در آتلانتا