پژوهشگران کالج دانشگاهی لندن، در پژوهشی جدید دریافتند روشی که مغز افراد به خوشبختی سایرین واکنش نشان میدهد به این موضوع که آنها چقدر خودشان را “همدل” گزارش میدهند، مرتبط است. بر اساس نتایج این پژوهش، به نظر میرسد بخشی از مغز که قشر سینگولیت قدامی یا ACC نام دارد، به طور ویژه نسبت به خبرهای خوب در مورد سایر افراد تنظیم شده است، اما نحوة واکنش آن به مقدار زیادی متغیر بوده و به سطوح همدلی بستگی دارد.
در این پژوهش، پژوهشگران این موضوع را که چگونه این واکنش مغز، در افراد دارای سطوح همدلیِ متفاوت، متغیر است مورد بررسی قرار دادند. آنها میخواستند ببینند که آیا مغز افرادی که دارای سطوح بالایی از همدلی هستند به طور ویژه نسبت به خوشبختی دیگران واکنش نشان میدهد؟ بر این اساس، پژوهشگران مغز 30 داوطلب مرد در محدودة سنی 32-19 سال را با استفاده از تکنیک fMRI مورد تصویربرداری قرار دادند. در طول مدت تصویربرداری، نمادهایی به شرکتکنندگان نشان داده شد که پیشبینی شده بود چقدر احتمال دارد که خودشان و یا فردی دیگر برندة پول شوند. همچنین یک هفته قبل از تصویربرداری مغزی، شرکتکنندگان به پرسشنامهای پاسخ دادند که سطح همدلی آنها را ارزیابی میکرد.
پژوهش دریافت که ناحیة ACC در تمامی شرکتکنندگان، هنگامی که احتمال برنده شدن فرد دیگر بالا بود، فعال شد. اگرچه که تفاوتهای بسیاری در زمینة فعال شدن ACC مشاهده گردید. برای افرادی که خودشان را بسیار همدل ارزیابی کرده بودند، ACC فقط هنگامی که احتمال بسیاری وجود داشت که فرد دیگری برندة پول شود، واکنش نشان داد اما برای افرادی که به خودشان نمرات همدلی پایینتری داده بودند، ACC هنگامی که آنها برنده شدن پول را برای خودشان خیلی بعید میدانستند، واکنش نشان داد.
پژوهشگران از این رو هیجانزده بودند که دریافتند میزان همدلی افراد بر اساس میزان تخصصی شدن ACC هنگام واکنش به پاداشهای دیگران متفاوت بود.
این بینش جدید میتواند در درک نقش ACC در اختلالات مربوط به رفتار اجتماعی و همدلی، از جمله سایکوپاتی (جامعهستیزی) و اُتیسم (درخودماندگی) مهم باشد. انجام پژوهشهای بیشتر در افرادی که به این اختلالات دچارند میتواند بر این موضوع که چگونه مغز به موفقیتهایمان در مقایسه با دیگران پاسخ میدهد، متمرکز باشد. همچنین تعیین این که آیا این درجه از تخصصی شدن ACC به سایر صفات در کنار همدلی، مانند این که افراد اهل رقابت چگونهاند، نیز مرتبط است؟ همچنین پژوهش بیشتری برای بررسی این موضوع که چگونه تعاملات اجتماعی در زندگی واقعی میتواند توسط میزان تخصصی شدن این منطقة مغزی، مورد تأثیر قرار گیرد لازم است و اینکه آیا این نتایج میتواند به تبیین این موضوع کمک کند که چرا برخی افراد برای موفقیت دیگران، تنها هنگامی احساس خوشحالی میکنند که نخست احساس کنند خودشان موفقند؟