واکنش مغز به هنر

واکنش مغز به هنر

پژوهشگران دانشگاه هوستون در یک پژوهش خلاقانة جدید، این موضوع که مغز افراد هنگام مشاهدة یک اثری هنری چگونه واکنش نشان می‏‌دهد را مورد مطالعه قرار دادند. آن‏‌ها با در نظر گرفتن این نکته که برای بررسی فعالیت مغز، کار در آزمایشگاه با وجود عَملی بودن خیلی مصنوعی است، تصمیم گرفتند تا چگونگی فعالیت مغز را در عَمل و در زمینه‏‌اش اندازه‏‌گیری نمایند. پژوهشگران پژوهش را با 3 سؤال آغاز کردند:
• آیا داده‏‌های مغزی قابل استفاده را می‏‌توان در یک موقعیت کنترل نشده جمع‌‏آوری کرد؟
• عملکرد مدل‏‌های مختلف گوشی‏‌های نوار مغز، چقدر خوب است؟
• آیا امکان دارد حجم عظیمی از داد‏ه‌ها را نسبتاً سریع جمع‎‏آوری کرد؟
به منظور پاسخ‏‌گویی به این سؤالات، به کمک گوشی‎‌های نوارمغز که در اختیار شرکت‌کنندگان قرار گرفت، د‌اده‏‌های حاصل از فعالیت مغزی 431 نفر، هنگامی که تأسیساتی مجسمه‏‌ای را تماشا می‏‌کردند که شامل بازنمایی‌‏های تجسمی و شنیداری از قلب بود، جمع‌‏آوری گردید. پژوهشگران قطعات هنری موجود در این تأسیسات را به پیچیده و یا متوسط طبقه‏‌بندی کردند. همچنین از شرکت‏‌کنندگان خواسته شد تا قبل از ورود به نمایشگاه، به منظور به دست آوردن داده‏‌های خط مبنا (پایه) به مدت 1 دقیقه با یک دیوار خالی روبرو شوند.
نتایج به دست آمدة اولیه نشان داد که داده‏‌های مغزی قابل استفاده می‏‌تواند خارج از یک زمینة کنترل شدة آزمایشگاهی جمع‏‌آوری شود. پژوهشگران با استفاده از نتایج ثبت‌شده از فعالیت مغزی شرکت‏‌کنندگان به کمک نوار مغز، توانستند با 55 درصد درستی پیش‏‌بینی کنند که آیا آن‏‌ها به یک قطعة هنری پیچیده، قطعه‌‏ای هنری با پیچیدگی متوسط و یا به یک دیوار خالی نگاه کرده بودند. در پیش‏‌بینی تصادفی این میزان، با 33 درصد درستی قابل مقایسه است.
هنگامی که آزمودنی‏‌ها اثری هنری را مشاهده ‏می‏‌کردند که معتقد بودند از نظر زیباشناسی خوشایند است، پژوهشگران افزایش معنی‏‌داری را در اتصال کارکردی در شبکه‏‌های مغزی محلّی مشاهده کردند. همچنین تفاوت‏‌هایی میان مردان و زنان و آزمودنی‏‌های جوان‏‌تر و مسن‏‌تر یافت شد. به طور مشخص‌‏تر، پژوهشگران دریافتند که تفاوت‏‌های معنی‏‌داری در قدرت ارتباطات سیگنال‏‌های مغزی، هم برای سن و هم برای جنس وجود دارد. پژوهشگران معتقدند که یافته‏‌های آن‏‌ها می‏‌تواند کاربردهای متنوعی داشته باشد. به عنوان مثال، هنرمندان و سرپرستان موزه‏‌ها می‏‌توانند از تأثیری که اشیاء مورد نمایش در موزه بر مردم می‏‌گذارند آگاه شوند و یا دریابند که بازدید‌کنندگان از موزه‏‌ها کدام آثار هنری را ترجیح می‏‌دهند. با این حال به اعتقاد آنان، هنوز هم نباید انتظار داشت که یافته‏‌های پژوهش بتواند به درک این راز که اثر هنری چگونه خلق می‏‌شود بینجامد زیرا مفهوم هنر، فرایندی بسیار فردی است که بر اساس تجارب، مهارت‏‌ها، خاطرات، ارزش‏‌ها و تلاش‏‌های هنرمند ساخته می‏‌شود. اما یافته‏‌های پژوهش می‏‌تواند به درک این موضوع که در مغز چه اتفاقی می‏‌افتد، کمک نماید. افرادی وجود دارند که هنرهای تجسمی، موسیقی و یا شعر را بسیار خوب می‏‌فهمند و برای آن ارزش قایل می‏‌شوند. از این رو، باید یک شبکة عصبی مشترک بنیادی در مغز وجود داشته باشد که اگر شناخته شود، می‌‏تواند باعث بهینه‏‌سازی استفاده از هنر، در زمینة درمان و آموزش شود.
منبع: دانشگاه هوستون